دلاوران به تشهد رسیده‌اند، مباد؛ که من هنوز گنهکار و بی وضو باشم


به گزارش خبرنگار مهر، رضا شیبانی شاعر جوان تبریزی، شعر تازه‌ای برای حاج قاسم سلیمانی سروده است.

این غزل را در ادامه می‌خوانیم؛

*

نگاه اگر نکند، زنده با چه رو باشم؟

دعا کنید شهیدِ نگاه او باشم

دعا کنید پس از این دو راهیِ تردید

سری به سویی و جسمی به چارسو باشم

مرا به تیغ شفا چارپاره کن ای عشق!

که من چقدر غزل‌باف و یاوه‌گو باشم

بریز خون مرا در پیاله‌ی دوران

روا مدار که یک عمر در سبو باشم

روا مدار که چشمش خمار باشد و من

چو می به ساغر و چون بغض در گلو باشم

از این فسردن آرام، دوست‌تر دارم

به باد رفته‌ی طوفانِ تندخو باشم

بگیر دست مرا ای شهید تازه نفس!

رها مکن که در این کهنگی فرو باشم

دلاوران به تشهد رسیده‌اند، مباد

که من هنوز گنهکار و بی وضو باشم

مرا شهید کن ای عشق! من نمی‌خواهم

که تن سپرده به دنیای مرده‌شو باشم…



منیع: خبرگزاری مهر

ماجرای ۳ نام فارسی و ایرانی در مسجد‌الحرام


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ «چراغستان خاموش و مسجد بی‌محراب» سفرنامه متفاوتی از حج است،‌ «چراغستان خاموش و مسجد بی‌محراب»، خاطره‌ها و برداشت‌هایی از سفر حجاز است، اما یک سفرنامه معمولی که در آن به درج خاطرات روزانه اکتفا شده باشد یا یک نوشته مستقل درباره موضوعی خاص نیست. در این کتاب، علاوه بر خاطره‌های سفرحجاز، برداشت‌های نگارنده از روح اعمال، باطن اماکن و وضعیت فکری _ عقیدتی حاکم بر این سرزمین نیز عنوان شده است.

مطالب کتاب در دو فصل تدوین شده است. فصل اول، چراغستان خاموش که خاطره‌های سفر مدینه را در بر می‌گیرد. فصل دوم با عنوان مسجد بی‌محراب نیز به خاطرات سفر مکه اختصاص یافته است. علاوه بر این‌ها، مباحث تاریخی و احکام نیز در کنار خاطرات قرارگرفته تا مطالب کتاب، سندیت یابد و به اصالت آن‌ها خدشه‌ای وارد نشود.

حج 1404 ,

زیارت غار ثور و بازگشت به ایران، کعبه و روح طواف، آغاز احرام، سفر از کجا به کجا، صورت مسجدالحرام، خانه زهرا(س) و علی(ع)، وداع با مدینه، زیارت دوره در مدینه و تحولات مسجدالنبی، عناوین بخش‌هایی از کتاب را تشکیل می‌دهند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:‌

«نگارنده دریافت که در جوار کعبه سه نام فارسی و ایرانی وجود دارد که می‌تواند ناشی از حضور فرهنگ تأثیرگذار ایرانی در سرزمین عربستان و قبله‌گاه مسلمانان باشد؛ «شاذروان»، «میزاب» و «زمزم».

شاذروان یا شادروان واژه‌ای فارسی است که ریشه آن در زبان پهلوی شاتوران به معنی فرش است. شادروان را به معنی پرده بزرگ نیز معنی کرده‌اند مانند سراپرده‌ای که پیش در خانه و ایوان پادشاهان می‌کشیده‌اند. هم‌اکنون نیز نمونه چنین پرده‌هایی را در جلوی ایوان‌های کاخ گلستان تهران و نارنجستان قوام در شیراز می‌توان دید. همچنین این واژه را به معنی زیرکنگره عمارت‌های عالی مانند کنگره قلعه و کاخ پادشاهان و یا بنیاد و اصل و اساس و دیوار و حصار و بند (سد) معنی کرده‌اند، همان گونه که پیش از این اشاره شد حلقه‌های فلزی نگه دارنده پرده کعبه را در سنگ‌های شاذروان کار گذاشته‌اند.

تقریباً تمام معناهایی که در مورد واژه شاذروان ذکر شد، در مورد این قسمت از خانه کعبه صدق می‌کند. به عبارتی شاذروان هم به نوعی با پرده خانه کعبه در ارتباط است و هم بنیاد و شالوده کعبه بر آن نهاده شده است. نمونه چنین واژه‌ای در فارسی سد معروف شادروان شوشتر است که از زمان ساسانیان تاکنون باقی مانده است.

واژه فارسی دیگر میزاب است که عنوان عربی تنها ناودان خانه خداست. علامه دهخدا میزاب را آبریز ناودان آب‌گذر و آبراهه معنی کرده و می‌نویسد: «این کلمه بی‌شک فارسی فراموش شده است از میز، مخفف میزنده با ماده مضارع میزیدن و آب این کلمه فارسی است که به زبان عربی رفته و عرب آن را به صورت مئزاب حفظ کرده ولی در فارسی ناودان جای آن را گرفته است»؛ از طرفی لغت شناسان بزرگی چون فیروزآبادی، سیوطی، جوهری و جوالیقی بر فارسی بودن این واژه تأکید دارند.

سومین واژه فارسی در مجموعه مسجد‌الحرام نام چاه زمزم است. زم به فارسی به معنای آهسته است و زمزم یعنی آهسته آهسته. از طرفی زمزم دعای زیر لب و آهسته زرتشتیان در هنگام غذا خوردن و غیر از آن است. عرب‌ها نیز از این واژه به عنوان زمزمه کردن دعاها و آیه‌های قرآنی استفاده کرده‌اند و در جایی آن را آب بسیار زیاد توصیف کرده‌اند. ناگفته نماند که حضور زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در عربستان به این سه واژه محدود نمی شود. روی برچسب‌های ظروف حاوی ماست، که بین زائران توزیع می‌شد، نوشته شده بود «لبن الطازج» که واژۀ دوم همان «تازه» خودمان است که آن را در زبان عربی این گونه می‌نویسند.»

انتهای پیام/1290



منبع: خبرگزاری تسنیم

تمدید مهلت پنجمین کنگره شعر «مکتب گمنامی»


به گزارش خبرگزاری مهر، طبق اعلام دبیرخانه پنجمین کنگره ملی شعر مکتب گمنامی، مهلت ارسال آثار به این کنگره تا ۲۷ دی ۱۴۰۳ تمدید شد.

این کنگره با محوریت تکریم چهل سال مجاهدت خاموش مدافعان امنیت وطن و سربازان گمنام امام زمان(عج) در اولویت‌های موضوعی «چهل سال مجاهدت خاموش در پایگاه عظیم مبارزه و جهاد، در دفاع از تمامیت ملی، سرزمینی و تمدنی ایران»، «چهل سال اقتدار و امنیت با مشارکت مردم»، «گمنامیِ مدافعان امنیت وطن، حتی در میان اطرافیان و خانواده» و «مدافعانِ پنهانِ امنیت؛ پدرانی برای تمام کودکان ایران» برگزار می‌شود.

شاعران برای شرکت در این کنگره می‌توانند آثارشان را در بخش‌های «شعر سنتی»، «شعر نو و سپید»، «شعر کودک و نوجوان» و «ترانه، سرود و تصنیف» تا ۲۷ دی ۱۴۰۳ به دبیرخانه کنگره ملی مکتب گمنامی ارسال کنند. همچنین سایت کنگره مکتب گمنامی به نشانی الکترونیکی https://maktabegomnami.ir برای کسب اطلاعات بیشتر پاسخگوی شاعران خواهد بود.

جوایز این کنگره در هر بخش از قالب‌ها، برای نفر اول ۱۵ میلیون تومان، نفر دوم ۱۲ میلیون تومان، نفر سوم ۸ میلیون تومان و برای اثر شایسته تقدیر ۵ میلیون تومان می‌باشد.

پنجمین کنگره ملی مکتب گمنامی، هفته آخر بهمن ۱۴۰۳ با برگزاری اختتامیه و معرفی برگزیدگان، به کار خود پایان می‌دهد.



منیع: خبرگزاری مهر

قلب مدینة‌النبی در دل «مسجد شیعیان» می‌تپد


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم‌، یکی از سفرنامه‌های حج نوشته شده در سال‌های اخیر‌، «اعترافات شهر خدا» نام دارد که به قلم سید‌مجید حسینی از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است که با زبانی شاعرانه و پراحساس، ماجرای سفر خود به ریاض و زیارت خانه‌ خدا در شهر مکه را روایت کرده است؛ روایتی که در عین برخورداری از وجه مستندگونه، آکنده از ظرایف ادبی و لطایف فکری‌ است.

حسینی در این اثر ماجرای عزیمتش به حجاز را شرح داده است؛ شرحی پرآب‌وتاب، که سرشار از ظرافت‌های فکری و زبانی است. شور مذهبی مؤلف، در خط به خط این اثر موج می‌زند. زبان او، به تناسب درونمایه‌ اثرش، توأمان از خاک و افلاک نشان دارد. 

حسینی در مقدمه کتاب اشاره می‌کند که در این سفر،‌ 3 پسر همراهم هستند؛ دو درون و یکی بیرون. جنگ و دعوا، قیل و قال و گفت‌وگوی این 3 پسر تمام مسیر سفرم را در هم ریخت و سفرم شده آشتی دادن این دو نفر. پسر اول، جوانی است در درونم که 10 سال پیش در چنین روزهایی به این سرزمین آمد؛ سخت مودب است، اهل قرآن، نماز و همه متون مذهبی. پسر دوم اما سخت بازیگوش است، گوشش به حرف‌ها، متن‌ها گرفتار نیست. تو گویی اصلا زاده شده که گوش ببندد و دهان باز کند و البته زبان سرخ سر سبز می‌دهد بر باد… پسر سومی هم هست که جزء من است اما در بیرونم. بخشی از وجود اما خارج از وجود: پسرم امیر که همراهم است…»

نویسنده در این سفرنامه، تقابل‌های درونی و بیرونی خود را بیان می‌کند‌، که می‌توان آن‌ها را بازنمودی از تقابل امر الهی و امر دنیوی نیز دانست. 

این سفرنامه که در سال 92 منتشر شد،‌ شامل روزنوشت‌های حسینی در سفرش به کشور عربستان و شهرهایی همچون ریاض، مکه، مدینه و … است که سفر به شهرهای مکه و مدینه آن در سال 92 انجام شد و سفر به ریاض آن نیز به گفته نویسنده چند سال پیش از آن انجام شده است.

حسینی معتقد است درباره سفر حج سه نگاه وجود دارد و تا با آن آشنا نباشیم نمی‌توانیم درکش کنیم. برخی گمان می‌کنند در سفر حج با تن خوبمان سفر می‌کنیم و وقتی به مکانی چون آمریکا می‌رویم، با تن بدمان سفر می‌کنیم. در حالیکه با همه وجودمان به هر سفری می‌رویم به ویژه حج. در حقیقت هر یک از ما یک بسته کامل از خوبی، بدی و تن و روحمان هستیم. زمانیکه می‌رویم حج اینگونه نیست که به بازار و جلوه‌های شهری و زیستی پیرامون مکه توجه نمی‌کنیم مثلا تجربه رفتن به «کِی اِف سی»، سانسورش می‌کنیم و کسی هم که می‌رود به آمریکا نمی‌آید بگوید رفتم به فلان مسجد در فلان ایالت یا منطقه.

آنچه می‌خواستم در این کتاب بگویم این است که؛ همه قاطی پاطی هستیم. هم خوبیم و هم بد، حال با چربش کفه ترازوی وجودمان با اندکی به نفع یکی از طرفین. و حتی خودمان هم نمی‌توانیم تفکیک کنیم که خوبیم یا بد. برای همین است که معتقدم با همه وجود متناقضمان با جهان پیرامون مواجه می‌شویم حتی در سفر حج.

در بخشی از این سفرنامه می‌خوانیم: 

«و تو اگر روزها، زیر سنگ‌های مرمرین و مناره‌های ایتالیایی‌ساز مسجد پیغمبر، دنبال مدینه بگردی، وقتت را هدر داده‌ای. مدینه‌ای که از عرق جبین انصار و مهاجرین ساخته شد، قرن‌هاست زیر حشمت و جاه سلاطین عثمانی و سعودی مدفون شده و برج‌ها و مناره‌های بلند روی آن را پوشانده است، اما سینه سوخته مدینه، هنوز در جایی نفس گرم خود را به آسمان هدیه می‌کند؛ «مسجد شیعیان».

حج 1404 ,

«مسجد شیعیان مدینه» را شیخ عمری، روحانی دل آگاه شیعه، سالیانی پیش به مدد کد یمین و عرق جبین‌اش ساخت. جوی آبی مصفا، چند نخل خرمای خمیده، پرده سیاه «السلام علیک یا اهل بیت النبوه» و ریگ‌های حاکی از سال‌های رنج و محنت، حاصل عرق جبین این مرد خداست و به پاداش این کار سی سال را در زندان گذرانده و بارها حکم «اعدام» گرفته. این داستان را که می‌شنوی، احساس می‌کنی تازه جایی بوی مدینه می‌دهد. بوی حسن بن علی(ع)، علی‌ بن‌ الحسین(ع) و رنج و محنت فاطمه(س).

قلب مدینة‌النبی در دل «مسجد شیعیان» مدینه می‌تپد و تا مدینه هست، مناره‌های این مسجدالنور تا عرش، ناله‌های محبین را می‌برد. پس باش تا به اقتدای علی(ع) دمی را در نخلستان شیعیان بیاسایی و با زائران عرشی مدینه اهل البیت نبی(ص) را زیارت کنی:

«السلام علی ائمه الهدا و ساده الولاه و ذاده الحماه و اهل الذکر و اولی الامر و بقیة‌الله و خیرته.

حالا وسط این همه برندهای آمریکایی و تبلیغات خارجی در بازار بن سلطان، یک نمایشگاهی برپا کرده‌اند، در حمایت از فلسطین. نمایشگاه جالبی هم هست؛ عده‌ای جوان نقاش نشسته‌اند و روی بوم‌های بزرگ نقاشی طرح‌هایی در حمایت از فلسطین می‌کشند. بعضی از بوم‌ها به 3متر هم می‌رسد و بعضاً طرح‌های خیلی جالبی هم کشیده‌اند. جالبتر اینکه وسط پاساژ بزرگ خیابان بن سلطان بنرهای بزرگی نصب کرده‌اند و روی آن به زبان انگلیسی مباحث تاریخی مرتبط با موضوع فلسطین و همین طور عکس‌های تاریخی و توافقنامه‌ها را چاپ کرده‌اند.»

تناقض‌های جالبی دارد این فضای بازار برندها با تابلوهای تاریخی حمایت از فلسطین. جالب‌تر اینکه جایی را هم برای نقاشی بچه‌ها گذاشته‌اند و پیام‌های کودکانه آنها را روی قطعات برچسب کوچک چسبانده‌اند به تابلوها! به هر حال این کارشان هم ابتکار خوبی است؛ هم برای زائران جالب توجه است و هم فضای برعکسی را وسط برندبازی عرب‌های جوان ساخته. البته معلوم نیست این دم و دستگاه اولاً چرا نزدیک حرم نبوی نیست و ثانیاً اصولاً کار کیست؟ اینجا از وزارت امر به معروف و نهی از منکر و شرطه‌ها و أمن العام‌ها هم خبری نیست. آرمشان که در عربستان حتی روی دستشویی هم هست – که یعنی ما هستیم- اصلاً اینجا پیدایش نیست. به نظر این کار هم مثلا کار بخش غیردولتی است. دولت می‌خواهد در آن نقشی نداشته باشد تا به رفقای آمریکایی‌شان برنخورد.»

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

بعد از شهادت حاج قاسم دی‌ماه برایم تلخ است؛ درود حضرت عالی‌مقام! فرمانده!


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: فاطمه عارف‌نژاد در چند سال گذشته شاعر پرکاری بوده است. او بین شاعران فارسی‌زبان تنها کسی است که بیشترین شعرها را برای حاج قاسم سلیمانی، طوفان الاقصی و جبهه مقاومت سروده است. ویژگی شعرهای عارف‌نژاد درهم‌تنیدگی با دغدغه‌ها و عواطف عمیق شاعر است. همین ارتباط روحی و عاطفی شاعر با این موضوعات است که باعث شده عارف‌نژاد بیشترین شعرها را در حوادث و وقایع یکی دو سال اخیر جبهه مقاومت بنویسد و مورد توجه جامعه ادبی قرار گیرد.

چندی پیش بود که کتاب «در رکاب صبح»‌ از او توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شد؛ کتابی که همه شعرهای آن، یعنی ۴۵ غزل، درباره جبهه مقاومت بود و همه آنها از هفت اکتبر به بعد سروده شده بودند. این کتاب بود که عارف‌نژاد را بیش از پیش به جامعه ادبی معرفی کرد و آخرین موفقیت او هم عنوان برگزیده ویژه کنگره ملی شعر «شهید القدس» با موضوع فلسطین و حاج قاسم بود.

به بهانه سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی به سراغ فاطمه عارف‌نژاد رفتیم تا درباره شعرهای او در فضای جبهه مقاومت و حاج قاسم با این شاعر گفتگو کنیم.

در ادامه متن شروح این گفتگو را می‌خوانید؛

* خانم عارف نژاد، شما غیر از اینکه در یک سال گذشته در مورد جبهه مقاومت شعرهای زیادی نوشتید، در مورد حاج قاسم هم شعرهای زیادی دارید و در کنگره شهید القدس هم عنوان برگزیده ویژه را به دست آوردید. ظاهرا با چند شعر در این کنگره برگزیده شده بودید. توضیح می‌دهید؟

بله، این کنگره با محوریت شخص حاج قاسم بود و البته شعرهای پیرامون موضوع فلسطین هم در این جشنواره دیده می‌شدند. با توجه به اینکه حاج قاسم به عنوان فرمانده سپاه قدس خدمات زیادی به آرمان قدس داشتند، دوستان به این نتیجه رسیده بودند که دایره مضمونی بیشتری را در نظر بگیرند و فلسطین هم در موضوعات کنگره باشد. به همین خاطر من با تعدادی از شعرهایم درباره فلسطین و حاج قاسم در آن شرکت کرده بودم. اما عنوان برگزیده ویژه برای خود من هم یک غافلگیری بزرگ بود، چون چنین بخشی پیش از این برای جشنواره اعلام نشده بود. یعنی عنوان برگزیده ویژه در فراخوان کنگره نبود و بنا بود ۱۰ نفر برگزیده اعلام شود. این از ابتکار عمل بزرگواران بود که چنین بخشی را به خاطر من به اختتامیه اضافه کردند.

* آقای کاظمی دلیلش را در اختتامیه کنگره توضیح داد، اما از زبان شما هم بشنویم چه شد که چنین عنوانی برای شما در نظر گرفتند؟

داوری‌ شعرهای کنگره بدون اسم شاعران انجام می‌شد؛ یعنی شعرها کدگذاری شده بودند و داورها اسم شاعر را نمی‌دانستند. وقتی که داوران شعرهای نهایی را انتخاب می‌کنند، ۱۰ شعر را به عنوان برگزیدگان نهایی به دبیرخانه ارسال می‌کنند تا اسم شاعران مشخص شود. می‌گفتند وقتی که اسامی برگزیدگان را به ما دادند، فقط اسم پنج نفر بود؛ در حالی که باید ۱۰ شاعر معرفی می‌کردند. سوال کرده بودند بقیه اسم‌ها کجاست؟ جواب داده بودند که ۵ تا شعر از یک شاعر برگزیده شده است. آنجا متوجه شده بودند که بنده با ۵ شعرم به مرحله نهایی رسیده‌ام. همین اتفاق داوران را به این نتیجه رسانده بود که عنوان برگزیده ویژه را برای جشنواره تعریف کنند.

* پس شما باعث شدید چند شاعر به برگزیده‌ها اضافه شود!

بله. بعد سراغ دیگر شاعران رفته بودند و چند شاعر دیگر را که امتیازهای بیشتری آورده بودند، به برگزیده‌ها اضافه کردند. با این حال در اختتامیه ۸ نفر را معرفی کردند؛ یعنی باز هم برگزیده‌ها کامل نشدند.

* خودتان هم در اختتامیه حضور نداشتید و مادرتان به نمایندگی از شما جایزه را تحویل گرفت. چرا؟

کم سعادتی من بود. دوستان شاعر می‌دانند که من به خاطر معلولیتی که دارم، نمی‌توانم در شب شعرها و برنامه‌های زیادی شرکت کنم. متاسفانه سالن اختتامیه کنگره شهید القدس برای حضور من شرایط استانداردی نداشت. البته قرار بود اختتامیه در محل دیگری برگزار شود، اما در نهایت در سالنی برگزار شد که به خاطر پله‌های زیاد من نمی‌توانستم در آن شرکت کنم. من حتی تا جلوی سالن رودکی هم آمدم، اما چون امکان آمدن به داخل سالن نبود، برگشتم.

* می‌خواهم سوالی در مورد حاج قاسم بپرسم. زمانی را که حاج قاسم شهید شد، به یاد دارید؟ دوست دارم از حس و حال آن لحظه شما بپرسم. چون تأثیر زیادی بر شعرهای بعدی که نوشتید داشت. درست است؟

بله. به خوبی آن لحظه را به یاد دارم. روز شهادت حاج قاسم خیلی سخت گذشت. یعنی برای ما که از بچگی با حاج قاسم بزرگ شده بودیم، خیلی سخت بود. پدر من پاسدار است و زمان جنگ هم از رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله و جزو نیروهای حاج قاسم بود. به خاطر همین همیشه اسم حاج قاسم در خانه ما بود. خبر شهادت سردار را هم خیلی بی‌مقدمه و ناگهانی شنیدم. تلویزیون ما روشن نبود و اصلا خبر نداشتیم چه شده است. برادرم آمد و بدون مقدمه گفت «حاج قاسم شهید شد». به برادرم گفتم «نه، خبر تکذیب می‌شه». تلویزیون را روشن کردیم و دیدیم که خبر شهادت سردار در زیرنویش شبکه خبر اعلام شد. آن موقع بود که مطمئن شدم و اولین شعری هم که برای شهادت سردار گفتم، یکی دو ساعت بعد از شهادت ایشان بود. البته من از قبل هم برای ایشان شعر داشتم؛ یعنی حتی زمان حیات حاج قاسم هم توفیق داشتم که برای ایشان شعر بنویسم. آن قدر این شخصیت الهام بخش بود که همان موقع هم ما شعر داشتیم، ولی اولین شعرم را همان لحظات بعد از شهادت نوشتم.

* شعری که چند ساعت بعد از شهادت حاج قاسم نوشتید چه شعری بود؟ به یاد دارید؟

این غزل بود:

درود حضرت عالی‌مقام! فرمانده!

سلام تازه‌شهیدا! سلام فرمانده!

چقدر زخمِ نبودت عمیق و جان‌فرساست

کجاست داغ تو را التیام فرمانده؟

خوشا به حال دل پاره‌پاره‌ات که رسید

به وصل دوست _علیه السلام_ فرمانده

تو صبح شب‌شکنی کی غروب خواهی کرد؟

شب است و غرق خیالات خام فرمانده

کجا شعاع شهادت به خون کشیده شود؟

کِی آفتاب شود قتل عام فرمانده؟

بتاب از افق انتقام بر عالم

که خواب خوش به حرامی حرام فرمانده

از آن‌طرف که تویی رمز حمله‌ای دیگر

از این‌طرف همگی احترام فرمانده

قسم به خون تو که ذوالفقار ما امروز

برون کشیده شده از نیام فرمانده

ببین که ما همه پا در رکاب خون توییم

سپاهیان پیاده‌نظام فرمانده

بیا دوباره که فرماندهی کنی یارا

بخوان، بخوان رجز انتقام فرمانده

شهید زندۀ قوم مقاومت بودی

شهادتت شده حسن ختام فرمانده

تویی تمام‌ترین آرزوی هر شاعر

و من همین غزل ناتمام فرمانده…

* شعر نوشتن در آن وضعیت حالت عجیبی است. یعنی غلیان احساسات و غلبه عواطف عمیق به قلم شاعر. اولین شعر بعد از حاج قاسم را چه طور نوشتید؟

احتمال می‌دهم این شعر جزو اولین شعرهایی است که برای سردار گفته شد. من هم می‌دیدم که از مطلع آن جاهای مختلفی استفاده شد. در کل از این شعر استقبال خوبی شد و در برنامه‌های مختلف تلویزیونی خوانده می‌شد. نوشتن در آن شرایط واقعاً سخت است اما شاید تنها کاری بود که آن موقع از دستم بر می‌آمد. آن هم نه برای اینکه شعر بگویم تا منتشر شود و دیده شوم. آن موقع اصلا به فکر انتشارش هم نبودم؛ تنها به فکر این بودم که شاید با نوشتن شعر یک مقدار آرام‌تر شوم.

* با اینکه شعرهای زیادی برای فلسطین و حاج قاسم و جبهه مقاومت نوشتید، هیچ‌کدام آنها تصنعی و تکراری و کلیشه‌ای نیستند. این نشان می‌دهد خانم عارف‌نژاد یک ارتباط قلبی و روحی با این موضوعات برقرار کرده است. درباره درباره رابطه‌ای که با این موضوعات دارید، کمی توضیح می‌دهید؟

حقیقت این است که شعر مقاومت همیشه برای من جدی بوده است. یعنی من شعر را اصلا با شعری برای شهدای غواص شروع کردم. اولین شعری که گفتم شعر برای شهدای غواص بود؛ به همین خاطر فکر می‌کنم شعر یک جورهایی هدیه شهدا به من بوده است. اما بعد از طوفان الاقصی اتفاق دیگری افتاد. یعنی انگار طوفان الاقصی نه فقط در سرزمین‌های اشغالی، بلکه در خانه ما هم اتفاق افتاد. طوفان الاقصی همه زندگی ما را متأثر کرد و من بعد از طوفان الاقصی توفیق داشتم که شعرهای بیشتری بنویسم. هم شعرهایم بیشتر شد، هم مطالعاتم بیشتر شدند. من قبل از طوفان الاقصی برای حاج قاسم ده دوازده تا شعر داشتم، اما برای فلسطین شعری نداشتم.

* قبل از طوفان الاقصی برای حاج قاسم ده دوازده شعر داشتید؟ نه؟

بله. قبل از طوفان الاقصی.

* بعد طوفان الاقصی چند شعر اضافه شد؟

بعد از طوفان الاقصی هم دو سه تا شعر دیگر کار کردم. می‌خواستم بگویم با اینکه برای حاج قاسم شعرهای زیادی داشتم، برای فلسطین تا قبل از طوفان الاقصی شعری نداشتم. یکی دو تا شعر بود که خودم از آنها راضی نبودم و دوست‌شان نداشتم. یعنی از نظر خودم شعرهای قابلی نبودند. اما برای فلسطین اولین شعر جدی‌ام را دقیقا بعد از طوفان الاقصی نوشتم؛ چند ساعت بعد از اینکه خبر طوفان الاقصی رسانه‌ای شد. بعدش هم من احساس کردم که باید جور دیگری به محور مقاومت پرداخته شود. متاسفانه فضای شعری ما گاهی شعارزده و کلیشه‌ای است. شکستن این کلیشه‌ها کار دشواری است. من خودم ادعا ندارم که موفق شدم این کار را انجام بدهم، اما دست کم تلاشم این بود که در این مسیر حرکت کنم. به همین دلیل مطالعاتی داشتم و شعرهای پیش از این را خواندم و سعی کردم ارتباط نزدیکتری با موضوعات مرتبط با فلسطین برقرار کنم. امیدوارم که این مسیر ادامه داشته باشد و به جاهای بهتری برسد.

* نکته دیگری درباره شعر یا حاج قاسم دارید که اضافه کنیم؟

دی‌ماه من هر سال به خاطر شهادت حاج قاسم سخت و تلخ است. تلخ است. من خودم متولد دی‌ماه هستم، ولی دی‌ آنقدر برایم تلخ و سنگین می‌گذرد که تولد خودم را از یاد می‌برم و فرصتی برای جشن و خنده نیست. احساس می‌کنم پرداختن به حاج قاسم در شعر، هنوز خیلی جای کار دارد. اینکه می‌گویم نزدیک پانزده تا شعر برای ایشان دارم، به نظرم قدم خیلی کوچکی است و این کارها برای سردار خیلی ناچیز است. شخصیت حاج قاسم خیلی جای کار دارد و باید خیلی جلوتر برویم.



منیع: خبرگزاری مهر

نویسنده‌ای که از تشییع شهید آوینی به حج مشرف شد


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم‌، «پرستو در قاف» سفرنامه حج علیرضا قزوه است که در سال 72به این سفر مشرف شده است. متن کتاب به صورت یادداشت‌های روزانه است و مضمون بیشتر ادبی و تاریخی است. طبع لطیف شاعرانه قروه موجب شده که در جای جای این سفرنامه تراوشات ادبی و ذوقی جریان داشته باشد.

قزوه در هر بخش از سفرنامه خود بیت‌هایی از بیدل و سعدی و… و حتی شعرهای خود را ذکر کرده است‌، او گریزهایی نیز به «سفرنامه ناصرخسرو» و «خسی در میقات» جلال آل احمد داشته و بیشترین تاثیر را از سفرنامه جلال گرفته است.

سفرنامه قزوه تنها به ذکر وقایع سفر خلاصه نمی‌شود،‌ او به هر جایی که می‌رسد تاریخچه‌ای می‌گوید، اگر جا داشته باشد از زمان حضرت آدم تا صدر اسلام و گاهی تا حکومت آل سعود. تاریخ گفتن‌ها در مورد مسجدالنبی و مسجدالحرام آمده تا شیعیان نخاوله در مدینه و مسجد کوچکی در میان منا که اثری از آن نمانده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «بوی مدینه می‌آید. این را از نم نم باران فهمیدم. دل‌ها بی‌تاب‌اند و چشم‌ها گریان. سمت چپمان مسجد شجره است. کم کم شهری سپیدپوش به استقبالمان می‌آید و من چقدر دوست دارم بقیع را ببینم و چقدر دلم می‌خواهد مدینه را بغل کنم و سرش را بگذارم روی شانه‌هایم.»

 کنجکاوی قزوه باعث شده چیزهایی را در طول سفرش ببیند که از نگاه اکثر حاجیان دور می‌ماند. خارج از برنامه‌های کاروان، در مدینه و مکه می‌گردد و دنبال نشانه‌هایی از تاریخ می‌گردد، تا خود را در آن برحه ببیند. عربی را نسبتاً می‌داند، سراغ حاجیان کشورهای مختلف می‌رود و به بهانه تعارف پسته‌ای سر صحبت را باز می‌کند. با مصری‌ها و نیجریه‌ای‌ها و ترک‌ها و… بحث‌هایی دارد، اما هیچ‌گاه آبش با سعودی‌ها در یک جوی نمی‌رود. نویسنده همراه با کاروانی است از خانواده شهدا و جانبازان و تعدادی از اهل ادب، گرچه اثر زیادی از همسفران و فضای کاروان در کتاب نیست.

ماجرای تشرف قزوه به حج نیز در نوع خود جالب است،‌  سال 72 است، قزوه در میان تشییع‌کنندگان شهید آوینی موج می‌خورد که به او خبر می‌دهند اسمش درآمده و امسال راهی حج است. از همان‌جا جر وبحث با نفسش شروع می‌شود که سید مرتضی آوینی به خدا رسید، تو می‌خواهی بروی خانه خدا چه بگویی با این احوالاتت! این حساب‌کشی‌ها از خود ادامه دارد تا رمی جمرات که می‌گوید شیطان هفت بار مرا سنگ زد و در میان گریه‌ام به من خندید!

«پرستو در قاف» از حال و هوای روزهای جنگ نیز بی‌بهره نیست؛ برای مثال نویسنده از مسجد شجره با جمله «مسجد شجره بوی شب عملیات می‌داد» یاد می‌کند. وجه تسمیه عنوان کتاب «پرستو در قاف» این است که «پرستو» نام پرنده‌ای است که از جهت سفرهای طولانی مشهور است و «قاف» هم عالم قرب خداوند و نیز تلفظ نام پنجاهمین سوره قرآن است. طبع شاعرانه نویسنده در کنار اطلاعات تاریخی که در مورد مکان‌های مذهبی متفاوت بیان می‌کند، ویژگی خاصی به این اثر بخشیده است.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

غوغایِ قیاسِ قلب؛ از کانی‌مانگا و بهشت‌ زهرا تا احد و بقیع


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، گلعلی بابایی نویسنده کتاب”غوغای غبار” در ادامه روایت خود از تجربه حج تمتع و نگارش سفرنامه گفت: 

همانطور که همه اتفاقات جبهه را روزانه می‌نوشتم، در سفر حج هم یادداشت‌هایی می‌نوشتم. بعد از اینکه حسین بهزاد گفت همه را باید کامل بنویسی و تبدیل به سفرنامه کنی، جدی‌تر نوشتم. 

چون آمدن من به حج به واسطه کتابی بود که برای جبهه نوشته بودم، پس باید این جا هم حق جبهه را ادا می‌کردم. مثلاً بقیع را با شهدای گمنام، احد را با عملیات تنگه کانی‌مانگا، دهکده حضرت رسول (ص) را با عرفه قیاس می‌کردم که به نوعی یاد شهدا هم باشد.

نقطه اوج جذابیت،‌ آنجا بود که به طواف می‌رفتم و دور کعبه یاد شهدا بودم و با خدا نجوا می‌کردم. هر سال ایام حج این کتاب را مرور می‌کنم، نوشته‌های خاطره‌انگیزی دارد و گویی اصلاً نوشته‌ها فراتر از چیزی شده که در ذهنم بود.

در نگارش آن سعی کردم از سفرنامه‌های قبلی مثل آثار “جلال آل احمد” و “دکتر شریعتی” الگو بگیرم. نگارش کتاب طوری‌ست که اگر کسی توضیح‌المسائلی همراه نداشته باشد می‌تواند مناسک حج را یاد بگیرد. در کنار آن، موقعیت جغرافیایی مکه را هم سعی کردم به خوبی توصیف کنم.

در نهایت محتوای کتاب طوری شد که بیشتر کسانی که آن را خواندند، اظهار لطف داشتند و دلیل آن چیزی نبود جز اینکه آنچه به قلم آمد، شاید از توان خود من فراتر بود و لطفی از طرف حضرت حق و شهدا که توفیق دادند من این کار را انجام دهم.

 

.

 

 

 



منبع: خبرگزاری تسنیم

اختتامیه جشنواره داستان کوتاه ماه هنر کامل برگزار می‌شود


به گزارش خبرگزاری مهر، اختتامیه نخستین جشنواره ماه کامل هنر که با هدف معرفی آثار خلاقانه از نویسندگان کمتر شناخته شده، از پاییز ۱۴۰۳ آغاز به کار کرد، روز یکشنبه ۲۳ دی در فرهنگسرای اندیشه برگزار می‌شود.

جشنواره‌ ماه کامل هنر سه اثر برگزیده را به عنوان بهترین آثار و سه اثر را به عنوان خلاقانه‌ترین آثار معرفی می‌کند.

برگزیدگان دور نخست داوری در بخش اصلی به این‌ترتیب هستند:

حمیدرضا حاجی‌خانی از ابهر
سمیه حسینی از اصفهان
سیاوش قربانی‌پور از شهرکرد
سیمین نادمی از تهران
فاطمه جی‌افزام از ساری
فاطمه کارگر از رشت
فاطمه گلی از اصفهان
فروغ بصیری از شیراز
مجتبی یوسف‌وند از تهران
محمدرضا مهرآریا از کرمانشاه
مریم امانی از کرمان
مصطفی سلیمانی از قم
منا کرمی از کرمانشاه
مهین راد از مشهد
مینا یادگیر بصیر تهران
ندا پیشوا از تهران
نرمین رحمتی از مریوان
یگانه شیخ‌الاسلامی از قزوین

برگزیدگان دور نخست داوری در بخش داستان خلاق عبارت‌اند از:

ادریس حسین پور از میناب
محمد قاسمی از اراک
منا کرمی از کرمانشاه
مهین راد مشهد
ندا پیشوا از تهران
یگانه شیخ الاسلامی از قزوین

اختتامیه این‌رویداد روز یکشنبه ۲۳ دی از ساعت ۱۶ تا ۱۸ در فرهنگسرای اندیشه برگزار می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

اما و اگرها برای صادرات حرفه‌ای کتاب ایران


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، صادرات کتاب، رؤیایی است که ایرانی‌ها در یک دهه گذشته در سر می‌پرورانند. هرچند بازار کتاب ایران در طول این سال‌ها متأثر از شرایط اقتصادی، بیشتر متمرکز بر چاپ کتاب‌های ترجمه بوده است، اما برخی از فعالان نشر تلاش کرده‌اند تا راهی برای معرفی محصول فکر ایرانی به بازار نشر جهانی بیابند. تلاش‌هایی که عمدتاً فردی و وابسته به یک ناشر خاص بوده است.

امسال این تلاش با برگزاری اولین دوره فلوشیپ تهران رنگ دیگری به خود گرفت و تلاش شد تا زیر سایه یک حرکت منسجم، فرصتی برای تولد دوباره کتاب‌های ایرانی به دیگر زبان‌ها مهیا شود. هرچند این رویداد اولین تجربه ایران بود و در فرصت کمی مانده به برگزاری نمایشگاه شروع آن کلید خورد، اما آمار و ارقام منتشر شده از ماحصل کار، نشان می‌دهد که می‌توان روی آن حساب کرد و به ادوار آینده آن امیدوار بود.

از میان ناشران ایرانی متقاضی حضور در این رویداد فرهنگی‌، 30 انتشارات و آژانس ادبی شامل انجمن فرهنگی ناشران کتاب کودک و نوجوان، انجمن ناشران دیجیتال کودک و نوجوان، انجمن تصویرگران ایران، شورای کتاب کودک، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، کارگزاری ادبی ناکتا، آژانس ادبی کیا، آژانس ادبی صبا، آژانس ادبی سلجوق، کارگزار ادبی با مدیریت سمیه سلطان‌پور،‌ کارگزاری ادبی روایت قلم، انتشارات شهر قلم، انتشارات میچکا، نشر افق، کانون پرورش فکری کودک و نوجوان، انتشارات مهرستان، نشر مهرک باادب، انتشارات براق، انتشارات پرتقال، کتابهای طوطی (انتشارات فاطمی)، انتشارات نخل سبز، انتشارات جمال، انتشارات داستان‌های کودکان، انتشارات ایران‌بان، انتشارات به‌نشر، انتشارات پی‌نما، انتشارات آی قصه و نشر گاندو، انتشارات هزار برگ، انتشارات شورا و انتشارات محراب قلم انتخاب شدند تا با 30 ناشر و آژانس ادبی از 22 کشور جهان شامل ترکیه،‌ هند، عربستان، استرالیا، چین، ازبکستان، روسیه، پاکستان، قزاقستان، مقدونیه، مالزی، مغولستان، اندونزی، ایتالیا، اسپانیا، عمان، کویت، بنگلادش، ازبکستان و قرقیزستان به مذاکره بنشینند.

در نهایت، به گفته علیرضا نوری‌زاده، دبیر اجرایی طرح فلوشیپ تهران‌، تعداد 168 پیش‌قرارداد بین ناشران ایرانی و ناشران خارجی به امضا رسید که نهایی شده این قراردادها در ماه‌های پیش رو مشخص می‌شود.

لزوم برگزاری دوره‌های آموزشی برای ناشران

علیرضا سبحانی‌نسب، مدیر انتشارات بین‌المللی جمال، در گفت‌وگو با تسنیم، برگزاری اولین دوره فلوشیپ تهران را مثبت ارزیابی کرد و گفت: اولین دوره فلوشیپ تهران امسال برگزار شد و همکاران تجربه قبلی برای برگزاری این رویداد را نداشتند. از سوی دیگر، از تجربه دست‌اندراکاران فلوشیپ ترکیه برای برگزاری این رویداد استفاده شد که این امر به جهت اینکه کار بهتری برگزار شود، خوب بود. مهمترین نکته این است که ترس و تردید از برگزاری چنین رویدادی در ایران از بین رفت و الآن می‌توانیم به برگزاری دوره‌های بعدی آن بیندیشیم.

او لزوم برگزاری کارگاه‌های مختلف و متنوع برای ناشران را یک امر ضروری دانست و افزود: فلوشیپ یعنی یک سال کار کنی و سه روز نمایش و مانور تبلیغاتی و عملیاتی داشته باشی؛ لذا آغاز کردن کار آن هم وقتی که تنها سه ماه به برگزاری مانده، چندان قابل پذیرش نیست. با این حال، اولین قدم در این مسیر، خوب بود؛ به شرط اینکه از الآن کار را به گونه‌ای شروع کنیم که سال دیگر 100-150 ناشر قوی در این رویداد شرکت کنند.

کتاب , بازار نشر , ادبیات کودک و نوجوان , نمایشگاه بین المللی کتاب تهران , نمایشگاه کتاب ,

سبحانی‌نسب آموزش به ناشران برای حضور در چنین رویداد بین‌المللی را یک ضرورت دانست و یادآور شد: لازم است که سواد بین‌المللی حوزه نشر اعم از سواد خرید و فروش رایت، سواد حضور در فضاهای بین‌المللی و … را به ناشران در طول یک سال آینده آموزش دهیم. اینکه اصلاً چگونه به نمایشگاه‌های بین‌المللی برویم؟ قراردادهای بین‌المللی بین ناشر و آژانس ادبی چگونه است؟ اساساً چند قرارداد وجود دارد؟، در تعامل با ناشران خارجی چگونه صحبت کنیم؟ اصطلاحات حوزه نشر به زبان انگلیسی چگونه است؟ و … از جمله مباحثی است که باید به ناشران آموزش داده شود.

حرکت به سمت برگزاری فلوشیپ جهان اسلام

 سبحانی‌نسب با بیان اینکه ما الآن یک سال وقت داریم تا برای فلوشیپ سال آینده قوی‌تر ظاهر شویم، ادامه داد: لازم است برنامه‌ریزی صورت گیرد تا مرکزی در وزارت ارشاد یا با سپردن امور به مجموعه‌ای خصوصی، حداقل 10 کارگاه جدی برای بالا بردن سواد بین‌المللی ناشران در طول یک سال آینده برگزار شود تا در رویداد سال بعد، قوی‌تر ظاهر شویم.

سبحانی‌نسب در ادامه به پیشنهادی برای حضور در فلوشیپ جهان اسلام اشاره کرد؛ امری که می‌تواند هم از نظر فرهنگی و هم از نظر اقتصادی مسیر ویژه‌ای برای نشر ایران باز کند: زمزمه‌هایی برای برگزاری فلوشیپ جهان اسلام وجود دارد که اگر این اتفاق برای حوزه کودک و نوجوان رخ دهد، خیلی مبارک است.

راه‌های نرفته در مسیر جهانی شدن ادبیات ایران

بسیاری ادبیات کودک و نوجوان را سکوی پرش ادبیات ایران به بازارهای جهانی می‌دانند. این حوزه که هم از حیث کیفیت و هم از نظر تصویرگری، یک سر و گردن بالاتر از حوزه‌های مشابه در کشورهای همسایه است، ظرفیت‌های خوبی برای ترجمه به دیگر زبان‌ها و بازآفرینی در بازارهای جهانی دارد. با توجه به این امر، رضا حاجی‌آبادی، مدیر نشر هزاره ققنوس، معتقد است که فلوشیپ تهران باید سال‌ها پیش برگزار می‌شد، مانند آنچه در ترکیه رخ داده و امسال دهمین سال فلوشیپ استانبول برگزار شد یا آنچه در قزاقستان به عنوان دومین سال برگزار شد.

او در گفت‌وگو با تسنیم با ارائه پیشنهاداتی، معتقد است می‌توان به رشد فلوشیپ تهران در ادوار آینده اندیشید. مدیر نشر هزاره ققنوس دراین‌باره بیشتر توضیح داد و گفت: امیدوارم که سال آینده فلوشیپ مستقل از نمایشگاه برگزار شود؛ چرا که اخبار این دو رویداد یکدیگر را تحت تأثیر قرار می‌دهد و ناشران نیز در ایام برگزاری نمایشگاه کتاب، درگیر غرفه خود هستند و ممکن است این عوامل مانعی باشد که به صورت قوی ظاهر شوند.

کتاب , بازار نشر , ادبیات کودک و نوجوان , نمایشگاه بین المللی کتاب تهران , نمایشگاه کتاب ,

ناشران خارجی هنوز نویسندگان ایرانی را نمی‌شناسند

حاجی‌آبادی با بیان اینکه می‌توان فلوشیپ تهران را در سال بعد با حضور ناشران در دیگر موضوعات برگزار کرد، از ناآشنایی ناشران خارجی از بازار نشر ایران گفت و افزود: هنوز نسبت به نشر ایران، نویسندگان و آژانس‌های ادبی ناآگاهی وجود دارد. ناشران خارجی که در این رویداد حضور داشتند، کم و بیش بعضی از آژانس‌های ادبی یا نویسندگان مطرح ما را می‌شناختند. مسئله اینجاست که ما در این سال‌ها اقدام به برندسازی از نویسندگان و آژانس‌های ادبی‌مان نکردیم. باید فارغ از نگاه دولتی، نویسندگان مختلف به کشورهای خارجی معرفی شوند؛ چرا که وقتی کتاب معرفی شود، مسیر برای انتقال فرهنگ نیز هموار می‌شود.  

مدیر انتشارات هزاره ققنوس نیز بر آموزش به ناشران برای حضور مؤثر در عرصه بین‌المللی اشاره کرد و آن را یک ضرورت دانست. او با اشاره به اینکه ایران عضو برن نیست، اما این مسئله دردسر خاصی ایجاد نکرد، اضافه کرد: ناشران خارجی در روزهای برگزاری فلوشیپ شوخی‌هایی می‌کردند و می‌گفتند چطور در کشوری که عضو برن نیست، فلوشیپ برگزار می‌شود و این یک تناقض است. ما هم برای آنها توضیح دادیم که ناشران ایرانی تلاش می‌کنند که اخلاق را رعایت کنند و ناشرانی که در این رویداد حضور دارند، خود هزینه رایت کتاب‌های ترجمه شده را یا پرداخت کرده‌اند و یا اجازه نشر آن را گرفته‌اند.  

دریچه‌های جدید به روی صنعت نشر ایران

او ادامه داد: هرچند این مسئله مشکل و دردسر خاصی ایجاد نکرد، اما باید تلاش کنیم قانون‌مند حرکت کنیم. حرکت قانون‌مدارانه، بازار نشر خودمان را نیز سامان می‌دهد. دیگر اینطور نیست که چند ناشر از ترجمه یک ناشر که با سختی کتابی را پیدا کرده و ترجمه کرده، کپی کنند و پاسخگو هم نباشند.

اما برگزاری فلوشیپ علاوه بر اینکه می‌تواند مسیر ترجمه کتاب‌های ایرانی را هموار کند، می‌تواند دریچه جدیدی به روی صنعت نشر ایران نیز باز کند؛ البته رسیدن به این مرحله اما و اگرهایی هم دارد. فرزانه ناصر خاکی، مسئول انتشارات شهر قلم در فلوشیپ تهران، با توجه به این امر به تسنیم گفت: شهر قلم در حوزه کارهای ساخت و ساز خردسال به صورت تخصصی کار می‌کند، یک سری از کشورها در فلوشیپ می‌گفتند که این تکنولوژی را ندارند یا تولید آن از نظر اقتصادی هزینه‌بردار است و مقرون به صرفه نیست. اگر مواردی مانند تحریم نبود، به راحتی می‌توانستیم در این زمینه نیز همکاری کنیم.

کتاب , بازار نشر , ادبیات کودک و نوجوان , نمایشگاه بین المللی کتاب تهران , نمایشگاه کتاب ,

فلوشیپ تهران اولین گام برای رسیدن به آن رؤیای 10 ساله است. در حالی که بازار کتاب ایران مجال عرض اندام کتاب‌های ترجمه شده است، برگزاری چنین رویدادهایی تنفس هوای تازه‌ای است که سال‌ها نشر ایران منتظر دمیدن آن بود. چند و چون ادامه این مسیر، مهمترین نکته‌ای است که باید به آن اندیشید. بسنده نکردن به اتفاقات امسال و برنامه‌ریزی برای سال آینده با ایجاد یک دبیرخانه دائمی، حرکت حرفه‌ای در این مسیر، به روزرسانی سایت آن، برگزاری دوره‌های آموزشی و در نظر گرفتن دیگر ظرفیت‌های نشر از جمله مسائلی است که باید نسبت به آن برای سال آینده برنامه‌ریزی کرد.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم